حس روانشناسانه ی من
- چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۱، ۰۵:۴۵ ب.ظ
- ۲ نظر
سلام بچه ها . امروز میخواستم در مورد یه استعداد خدادادی خودم یه چیزایی بگم. و میخوام بگم زورتون بیاد.! شوخیکردم. خیلی هاتون حتی بهتر از منید
القصه.......
اندر احوالات خودم در این دوره ی حساس نوجوانی یا به قول خودم نوجانی:
از آنجایی که من به روانشناسی علاقه دارم و گاهی او قات به صورت نا خود آگاه نظریه هایی میدم که درست هم گاهی از آب در میان،یه روزی که تو مدرسه به یکی از دوستام احساس خاصی پیدا کرده بودم، وقتی اومدم خونه و اندیشیدم طبق اطلاعات و احساس های خودم یه چیزی فهمیدم بگو چی؟ الان میگم
بچه ها از اینجا به بعدش جدیه:
فهمیدم که دور و بر انسان یه دایره ای وجود داره که محوه و یه جورایی مثل یه هالست و این هاله هر لحظه نسبت به قابل اعتماد بودن،دوست داشتنی بودن ،شاد بودن و دیگر حالات انسان تغییر سایز و رنگ میده. هر چی انسان آروم تر مشتاق تر مهربون تر و مجذوب تر باشه هاله ی دورشم تیره ت و بسته تره و اینطوری قدرت جذبشم بالا تره و افراد بیشتری رو جذب میکنه و اون فرد به نظر بقیه خیلی با وقار و ادم حسابی میاد
این نظریه ی من بود که بهش اعتقاد دارم و فکر میکنم یعنی امیدوارم که درست باشه