نــگآره های بـهارنـآرنجــی(بلدر بلاگ سابق)

پاییزم، با رنگ و بوی بهار
نــگآره های بـهارنـآرنجــی(بلدر بلاگ سابق)

خدایا تا اینجا قلبم را نگاهداشتی
زین پس محکم تر نگهش دار....


وَ اَن لَیسَ لِلانسانَ الّا مَا سَعی

و اَنّ سعیهُ سوف یُرَی

نجم/29.30


نویسندگان

۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

شهرت

افراد مشهور در دنیا کم نیستند فقط نوع شهرتشان متفاوت است

چند نفر از کسانی که بر ناتوانی شان غلبه کردند:

1_کرستوفر ریو: وی عمده شهرت خود را مدیون بازی در سوپرمن است. اما مردی که جای ابر قهرمان بازی می کرد در سال 1995 بر اثر سقوط از اسب کاملا فلج شد. وی بقیه ی عمر خود را صرف حمایت از تحقیقات و پژوهش های درمان آسیب های نخاعی کرد.البته قبل از سانحه نیز او از این بیماران حمایت می کرد.

2_مارلی ماتلین: بازیگر نا شنوای برنده ی جایزه ی اسکار در سال1986 که از 18 ماهگی شنوایی خود را از دست داد.

3_کلود مونه: بسیاری وی را به دلیل نقاشی های امپرسیونیستی و تکنیک های تجسمی اش می شناسند.اما افراد کمی می دانند که این نقاش فرانسوی در اوایل سال قرن بیستم بینایی خود را بر اثر آب مروارید از دست داد.

4_استفن هاوکینگ: فیزیک دان معروف انگلیسی که کاملا فلج است و تنها قادر است با چشم هایش ارتباط  برقرار کند. عمده شهرت وی به دلیل فرضیه های مربوط به سیاهچاله های فضایی و سفر در زمان است.

5_ری چارلز،استیو واندر: هر دو ی این موسیقی دانان سیاه پوست با وجود اینکه نابینا بودند اما در دنیا ی موسیقی اسطوره اند.آنها کسانی بودند که نه تنها توانستند بر ناتوانی خود غلبه کنند، بلکه بر تبعیض های نژادی دهه های 50 و60 میلادی نیز فائق آمدند.ری در هفت سالگی بینایی خود را از دست داد ولی استیو از بدو تولد نابینا بود.

نظر یادتون نرهبای بای

 

اسب

فقط میتوانم بگویم ببینید و لذت ببرید

شب قدر

ما ((آن)) را فرود آوردیم  در شب قدر وچه میدانی که شب قدر چیست؟شب قدر از هزارماه برتر است.فرشتگان وآن روح در این شب فرود می آیند به اذن خداوندشان از هر سو ،سلام بر این شب تا آنگاه که چشمه ی خورشید ناگهان می شکافد!                سلام بر این شب ،شب قدر شبی است که از هزار ماه،هزار سال وهزار قرن برتر است .سلام ،سلام،سلام تا آن لحظه که خورشید قلب این سنگستان را به ناگاه بشکافد،گل سرخ فلق بر لب های افسرده ی این افق بشکفد ونهر آب بر زمین تیره ی ما و بر ضمیر تباه ما نیزجاری گردد.تا صبح بر این شب سلام! 

دکتر علی شریعتی         

نی نی کوچولو

داستانکها2

استاد گوشه ی اتاق نشسته بود وخیره به جایی نگاه میکرد. شاگرد گفت:(چشمهایتان به خون نشسته است.)    استاد گفت:(شبها چشمهایم را نمی بندم خواب ندارم.)  شاگرد:(چرا؟)  استاد:(ولوله فرشتگان در آسمان خواب را از من گرفته است  .)  شاگرد سوال کرد:(چگونه؟)         استاد گفت:(چون گوش از زمین بسته ام و در آسمان گشوده ام... )

 

داستانکها

کلاغ قصه،گرد سفر از خود تکاند.هنوز آرام نگرفته بود که:کودک به خواب رفت.         مادر گفت:(قصه ی ما به سر رسید،کلاغه به خونش                                                                                                                                نرسید.)                 و کلاغ بر آوارگی خود گریست و پر کشید........                    ادامه دارد

متن زیبا

گرمای وجودت را خنک کن با زلال باران   ، وبنگر به هق هق ابرها که بی وقفه می بارند       ،خودت را تسلیم کن در برابر او که بزرگ است و عاشق   ،  عاشق تو که بنشینی و به نجوای سحرش گوش کنی  ،  تا که شاید فرجی شد به این زخم زمین   ،تا که شاید مرهمی شد از برای غم گل  ، وتو انگار که سنگینی از این رود دراز  ،که رفته و رفته رو شنایت میبرد.                                                                          نویسنده : سمانه عباسی                   

شعر

ماه بالای سر ابادیست    اهل ابادی در خواب    روی این مهتابی    خشت غربت را می بویم     باغ همسایه چراغش روشن    من،چراغم خاموش          ماه تابیده به بشقاب خیار،به لب کوزه ی اب         غوک ها میخوانند   مرغ حق هم گاهی     کوه نزدیک من است:پشت افرا ها،سنجدها     وبیابان  پیداست             سهراب                امیدوارم همیشه شاد و پر از شعر باشینچشمک