نــگآره های بـهارنـآرنجــی(بلدر بلاگ سابق)

پاییزم، با رنگ و بوی بهار
نــگآره های بـهارنـآرنجــی(بلدر بلاگ سابق)

خدایا تا اینجا قلبم را نگاهداشتی
زین پس محکم تر نگهش دار....


وَ اَن لَیسَ لِلانسانَ الّا مَا سَعی

و اَنّ سعیهُ سوف یُرَی

نجم/29.30


نویسندگان

بازی های جالب

سلام یه پیشنهاد:

من تو لینکام یه لینکی دارم که نوشته بازی های جالب حتما برید توش بعضی

 بازیاش خصوصا واسه دخترت با حالنچشمک

خوب+18 خوب

بچه ها کسی از شمایی که دارین این وبلاگو میخونید

 نمیدونید که آدرس جدیدوبلاگ (خوب+18خوب) چیه؟ قبلا

 این بود: http//khub.persianblog.ir

امتحان

سلام به همه  روبه راهین؟لبخند

 من سمانه،اعتراف می کنمفرشته دلیل یک هفته سر نزدنم به اینجا

 امتحانات سختی بود که دبیران بی رحم از ما گرفتندقهر. با عرض

 پوزش از تمامی کسانی که از نبودن من ناراحت شدندخجالت(به خصوص آبجیم)

احساس

بی احساس ترین افراد، با، احساسی ترین جملات،

احساس آدم

ها را به بازی می گیرند

این جمله واسه خودمم پیش اومده

از طرف یکی از بچه ها تو مدرسه....

چت روم

بچه ها کسی از اون آیکون چت رومی که گذاشتم گوشه ی وبلاگم استفاده میکنه یا به درد نخوره؟

سه خورشید در آسمان چین

سلام بچه ها

یادتون میاد چند وقت پیش میگفتن در شهر چین 3 تا خورشید دیده شده

میدونید دلیلش چیه؟ الان بهتون میگم من خودم دلیلشو فهمیدم :

اطراف همه ی سیاره ها یه ماده ای وجود داره که بهش میگن

 "اتمسفر" ای ماده یه نوع گازه اگر این اتمسفر غلیظ بشه مثل

 آب عمل میکنه و تصویرهارو منعکس میکنه پس میفهمیم که

 اتمسفر اطراف زمین غلیظ شده بوده و این سبب شد که

 خورشید خودشو روی اون منعکس کنه.یول

من تا قبل از اینکه اینو بفهمم مثل بقیه فکر میکردم این یه پدیده

 ی نادره ولی بعد فهمیدم خیلی هم طبیعیه

 

چیز هایی که واسه من مفید بوده شاید واسه شما هم مفید باشه..

1-بعضی حرفا رو حتی اگه آدم معنی شو نفهمه نباید بپرسه یعنی چی

2-اگر شبا تو دلتون با امام زمان حرف بزنید و حس کنید پیششید خیلی آرامشبخشه

3-اگه وقتی از زندگی نا امیدی،وِردِ زبونت باشه:خدایا امیدم به توئه همه ی مشکلاتت حل میشه

4-اگر همیشه حرفاتو با مقدمه شروع کنی خیلی موثره

5-اگر کسی رو که دوستت نداره رو دوست داشته باشی اونم کم کم از تو خوشش میاد چون احساس ها منتقل میشن.

ادامه دارد...

Unknown

سلام بچه ها

حال تون خوبه؟

 

با امتحانا چطورین؟

من که خیلی خوبم الان تقربا 4.5 تا از امتحانامو دادم تا حال که موفق بودم

 بقیشم توکل به خدا امیدوارم همه ی شما هم تو امتحاناتو ن پیروز بشین و موفق

دوستتون دارم

پ.ن:بچه ها به نظرتون خنده داره که من هر شب با سه تا عروسک میخوابم؟

لطفا بهم بگید

عکس من

بچه ها این خیلی شبیه منه ولی من خوشگلترم

ادامه مطلب

امروز ..مدرسه(داستان تخیلی)

ساعت 7:19                4/10/90

حال من در صبحی که خیلی زود به مدرسه اومدم:

توی کلاس نشستم و دارم تو ذهنم نجوا میکنم: اون بیرون پر از جنب و جوشه در حالی که

 من راکد اینجا نشستم و دارم تو دفترم نقاشی میکنم من از  زندگی ناامیدم. ولی یکهو یه

 حسی وجودمو فرا گرفت و گفت :باید پر انرژی باشم چشام رو بستم و انرژیمو  جمع کردم

 توی قلبم . حس میکردم تمام نیرو ها دارن از فرق س و از کف پا میان سمت قلبم. تا

 اینکه رسیدن به قلبمو منم انرژیم تامین شدو پاشدم و پریدم بیرون و شروع کردم به دویدن

 داشتم میدویدم که یهو یه ترکو زیر پام روی زمین حس کردم اهمیت ندادم  بازم به دویدن

 ادامه دادم که متوجه شدم اون شکاف هنوز داره عمیق تر میشه همونطور میدویدم که

 دیدم  به باز شدن زمین لرزش هم اضافه میشه منم که دست بردار نبودم و همونطور می

 د وییدم که زمین باز شد و من افتادم توش واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

همونطور جیغ میکشیدم که بالاخره رسیدم به زمین ولی بر خلاف انتظارم  دست و پام خورد

 نشد بلکه خوردم به یه جای نرم.

اول فکر کردم تشکی چیزیه ولی بعد متوجه شدم که جنس زمین اینجوریه. چشامو بستمو

 داشتم به  سقوطم فکر میکردم که ناگهان برخورد یه چیز لغزنده و لزج را به پوستم

 احساس کردم زود چشمهایم را باز کردم و موجودات لطیفی را دیدم که شفاف ِشفاف بودند و رنگی به با احساسیِ رنگ آب داشتند

 

خلاصه این فرشته های آبی یه چیزی به من خوراندند تا من هم شکل خودشان شوم و بعد

 من را پادشاه خودشان کردندخیال باطل

 

پایان