به قول یه نفر: سلام دوستانِ جان : )
- چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۴ ق.ظ
- ۴ نظر
سلام سلام سلام
یه سلااام با بوی غروب دل انگیز 31 شهریور
یه سلام...به شادابی اولین بارونی که ماه تولدمو قشنگ میکنه...
میدونم زوده...ولی یه سلام خش خشی با بوی پاییزی که واسه خیلیا دلگیره ولی فصلیه که فقط دو تا آدم میتونن بفهمنش..یکی شاعرا..یکی مهر ماهیا...
آقا یه سلام بی شیله پیله از طرف یه سمانه ای که دلش واسه دوستای وبلاگیش هم تنگ میشه...شاید باورشون هم نشه..
خوببین هم صحبتای خوبم؟ این روزا در چه حالین..؟
خب بریم سر شب نوشت های امشب...ایندفعه بااید کمکم کنیید...خیلی به حرفاتون نیاز دارمم
1- پنجشنبه قراره برم یه اردوی 3 ساعته ی چاپ...توی یه چاپخونه بووزوورگ...یکم استرس دارم آخه حدس میزنم کم سن ترین آدم اونجا باشم....کمممک...
2- کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم...همین قدی..همین اندازه ای ..همین سنی که هستم می موندم....نمی خوام آدم بزرگ بشم...قول میدم نشم..هم به خودم هم به شما...آره..اینجوری بهتره
3-تا حالا شده ندونین چتونه...حالتون بده فقط...دلشوره دارین...بی خوابین...نمیدونین مشکل از کجای فکرتونه...دکمه دیلیت ذهنمو گم کردم...شماها ندیدینش.؟
4-فکر کنم متوجه بیحالی نوشتم شدین...من حال شما رو پرسیدم و درباره خودم باید بگم... هم خوبم هم بد..یه چیزی شبیه این: (:( خدارو شکر..همین که هستم کافیه...ممنونم خداجونم:* یه چیز دیگه...من در حال لذت بردن از ته دیگ تابستونم هستم..شما چطور؟ :))
5-یه دختری دیروز نشسته هر چی کامنت داشته رو خونده...از همون اوله اول...
تازه وسطاش کلی هم خندیده ...اشک هم ریخته ...دلش پر زده واسه دوستای قدیمیش...که دیگه نیستن...یه دختری شب خواب دوستای شمالی و مشهدی و تهرانی شو دیده...دوستایی که یه بارم صداشونو نشنیده حتی..
یه دختری دلش دوستاشو خواست...یه دختری که نصفه شبی داره پست میزاره واسه شما...
دوستان من کجا هستند...روزهاشان پرتقالی باد...
6- چند وقت دیگه با یه پست خییلی خاص...مهمان چشمان زیباتون هستم...
7-دیگه چشام باز نمیشه واقعا.. شب بخیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
تک تک تونو میسپارم دست خداااا....
شمالیا...قمی ها...تهرونیا...خوش به حالتون که باااارووون داریییین
به جای ما هم لذتشو ببرین..خواستم بگم کوفتتون بشه اول...ولی ما که بخیل نیستیم که..دهه
- ۹۴/۰۶/۱۱